معنی معادل فارسی آنتیک

حل جدول

معادل فارسی آنتیک

عتیقه


آنتیک

عتیقه، شیء کهنه، قیمتی، باارزش

لغت نامه دهخدا

آنتیک

آنتیک. (فرانسوی، ص، اِ) (از لاطینی آنتی کواوس، به همین معنی) ظرف یا جامه یا کتاب یا فرش یا مجسمه و مانند آن سخت دیرینه. || در تداول فارسی، سخت بد. سخت زشت و کریه.


آنتیک فروشی

آنتیک فروشی. [ف ُ] (حامص مرکب) حرفت آنتیک فروش. || (اِ مرکب) دکان آنتیک فروشی.


آنتیک خری

آنتیک خری. [خ َ] (حامص مرکب) عمل آنتیک خر.


آنتیک فروش

آنتیک فروش. [ف ُ] (نف مرکب) آنکه آنتیک فروشد.


آنتیک خر

آنتیک خر. [خ َ] (نف مرکب) آنکه حرفتش خریدن آنتیک است.

فرهنگ فارسی هوشیار

آنتیک خری

‎ عمل و پیشه آنتیک خر، مغازه آنتیک خر


آنتیک فروش

آنکه آنتیک فروشد


آنتیک فروشی

سالیفروش بنسالیفروش (بنسال کهن و سالخورده) ‎ عمل و پیشه آنتیک فروش، مغازه آنتیک فروش


آنتیک

کهنسال، دیرینه فرانسوی بنگرید به انتیک (صفت) عتیقه شی ء کهنه دیرینه، قیمتی با ارزش: چیز آنتیکی است، سخت بد سخت زشت و کریه.

فرهنگ عمید

آنتیک

ویژگی هر شیء قدیمی و تاریخی که ارزش هنری داشته باشد،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آنتیک

سالینه، نایاب

فرهنگ معین

آنتیک

دیرینه، باستانی، عتیقه (فره)، (عا.) باارزش، قیمتی، (عا.) بسیار بد، سخت زشت و کریه. [خوانش: [فر.] (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

آنتیک

باارزش، قیمتی، نفیس، دیرینه، عتیقه، کهنه، بد، زشت، کریه،
(متضاد) نو

معادل ابجد

معادل فارسی آنتیک

977

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری